تبیان، دستیار زندگی
وقتی هدف عزاداری گم شد، به تبع آن محتوا نیز تغییر می‎كند و به تبع آن هم شكل عزاداری هم تغییر می‎كند. عزاداری چشم گیرتر اما بی محتواتر می‎شود. عَلَم‎ها و پرچم‎ها زیاد می شود، طبل‎ها و سنج‎ها زیاد می‎شود، شورها و بر سر و سینه زدن‎ها زیاد می‎شود، تیغ‎زدن‎ها
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خطر این نوع عزاداری‎ها چیست؟

عزاداری امام حسین

خلاصه صحبت‎های حجج اسلام آقایان واعظی، مهدی‎پور، حسینی و احمدی و مداح بزرگوار جناب حاج آقای خلج، پیرامون مبنای فقهی عزاداری و حد و حصر آن که گفته‎اند:

عزاداری حد و حصر خاصی ندارد و نمی‎توان عزاداری را به نوع خاصی محدود كرد، بنابراین هر عملی كه عنوان عزاداری پیدا كند صحیح و مورد تأیید دین است .

تحلیل و نقد:

قسمتی از سخنان بالا قابل قبول است و قسمتی غیرقابل قبول می‎باشد . این كه عزاداری را نمی‎توان به نوع خاصی محدود كرد حرف صحیح و درستی است اما این كه عزاداری حد و حصر خاصی ندارد، اگر به مفهوم خارج كردن عزاداری از حوزه نقد است و خط قرمز كشیدن برای نقد عزاداری‎هاست حرف كاملاً باطل و بی اساسی است .

هیچ عملی در دین وجود ندارد كه در ترازوی صحت و بطلان قرار نگیرد. نماز كه بالاترین عمل مذهبی است و ستون دین معرفی شده است، ده‎ها عامل می‎تواند باعث بطلان آن شود. و خداوند هیچ عملی را در دین قرار نداده كه آن را از حوزه نقد و تحلیل خارج كرده باشد .

بنابراین عزاداری نه تنها حد و حصر دارد بلكه عوامل زیادی می‎تواند باعث بطلان آن شود و همین عمل مستحب ممكن است تبدیل به عملی حرام و باطل گردد.

البته این صحبت‎ها ممكن است در نقد صحبت‎های این بزرگواران نباشد بلكه تكمیل كننده آنها باشد . اما چون بحث حد و حصر عزاداری را آقایان مطرح كرده‎اند ما نیز به آن می‎پردازیم .

حد و حصر عزاداری

انواع عزاداری‎ها از سه جنبه‎ی:

1- هدف (جهت)

2- محتوا

3- شكل، قابل نقد و تحلیل هستند .

1- هدف (جهت) عزاداری:

عزاداری‎ها باید هدفمند باشند، اگر هدف و جهت عزاداری گم شود فاقد خاصیت و تأثیر مثبت خواهد بود و ممكن است تأثیر منفی هم بگذارد.

اما عزاداری‎ها چه هدفی می‎توانند داشته باشند. برای شناخت هدف در عزاداری، ابتدا باید اندیشه و هدف صاحب مصیبت شناخته شود تا چنانچه عزاداری صورت گیرد نسبت به تحقق آن اندیشه و هدف، عملی صورت گیرد .

آیه قرآن می‎فرماید: "یا ایها الذین آمنوا كونوا انصار الله كما قال عیسی ابن مریم للحواریین من انصاری الی الله قال الحواریون نحن انصار الله"(صف/ 14)؛ ای كسانی كه ایمان آورده‎اید یاوران خدا باشید، همچنان كه عیسی بن مریم به حواریون گفت: چه كسی یار من به سوی خداست، حواریون گفتند: ما یاوران خدا هستیم .

هیچ عملی در دین وجود ندارد كه در ترازوی صحت و بطلان قرار نگیرد. نماز كه بالاترین عمل مذهبی است و ستون دین معرفی شده است، ده‎ها عامل می‎تواند باعث بطلان آن شود. و خداوند هیچ عملی را در دین قرار نداده كه آن را از حوزه نقد و تحلیل خارج كرده باشد . بنابراین عزاداری نه تنها حد و حصر دارد بلكه عوامل زیادی می‎تواند باعث بطلان آن شود و همین عمل مستحب ممكن است تبدیل به عملی حرام و باطل گردد.

پیام آیه و حرف خدا این است كه بیایید یار خدا باشید. كاری برای خدا انجام دهید، سپس خداوند شاهد مثال می‎آورد كه شما همچون حواریون حضرت عیسی باشید كه تا حضرت عیسی طلب یاری كرد به كمكش شتافتند .

جمله حواریون كه نحن انصار الله و تأیید قرآن بر این جمله، حكایت از این دارد كه یاری كردن پیامبر در هر زمان یاری كردن خداوند است. و به تبع آن یاری كردن امام هر زمان یاری كردن خود خداست .

گذشته از این آیه، خود امام حسین علیه السلام در كربلا و عاشورا ندایش طلب نصرت بود. "هل من ناصرِ ینصرنی"؛ آیا كسی هست كه مرا یاری كند؟ هدف امام از یاری گرفتن، تحقق اسلام واقعی و ریشه كن كردن ظلم و فساد بود و رسیدن به این هدف جز با كمك خواستن از دیگران امكان‎پذیر نیست.

بنابراین ندای خداوند، یار گرفتن است، ندای همه پیامبران و ائمه نیز یار گرفتن است. ندای امروز امام زمان نیز همان جمله امام حسین علیه السلام است كه می‎فرمود: "هل من ناصر ینصرنی. "

حال كه ما مجالس عزاداری بر پا می‎كنیم هدفمان از این مجالس باید یاری كردن امام حسین علیه‎السلام در راهی كه او شروع كرده بود، باشد. هدف از عزاداری باید كمك به تحقق بخشیدن اهداف و اندیشه‎های امام حسین علیه السلام باشد. این هدفمندی در برپایی مجالس عزاداری بیشترین اهمیت را دارد و به محتوا و شكل عزاداری - یعنی 2 عامل دیگر - جهت می‎دهد و در آنها تأثیر می‎گذارد و كیفیت آنها را تغییر می‎دهد.

امام حسین علیه السلام در كربلا و عاشورا ندایش طلب نصرت بود. "هل من ناصرِ ینصرنی"؛ آیا كسی هست كه مرا یاری كند؟ هدف امام از یاری گرفتن، تحقق اسلام واقعی و ریشه كن كردن ظلم و فساد بود و رسیدن به این هدف جز با كمك خواستن از دیگران امكان‎پذیر نیست.

همین هدفمند بودن عزاداری‎ها در قبل از انقلاب بود كه باعث پیروزی انقلاب شد. چرا كه مردم می‎دیدند اگر بخواهند كاری حسینی بكنند باید با طاغوت بجنگند. شاه آن روز و سردمداران حكومتی، حكم یزیدیان را پیدا كردند لذا مبارزه با آنها كاری حسینی قلمداد می‎شد .

عزاداری امام حسین

بنابراین عزاداری مقدمه رسیدن به یك هدف برتر و متعالی‎ است. برپایی عزاداری، مقدمه یاری كردن امام حسین علیه السلام است. اما خیلی اتفاق می‎افتد كه فلسفه عزاداری فراموش می‎شود و عزاداری از مقدمه بودن به هدف بودن تبدیل می‎شود. یعنی عزاداری فی نفسه مقدس می‎شود و برپایی آن تبدیل به هدف می‎شود. آن وقت شاهد مراسم عزاداری برای عزاداری هستیم، نه عزاداری برای یاری كردن امام حسین علیه السلام .

اما خطر این نوع عزاداری‎ها چیست؟

خطر مهم اینست كه عزاداران فكر می‎كنند آخر خط همین جاست، چون عزاداری خودش تبدیل به هدف شده است لذا پرداختن به عزاداری آخر خط تلقی می‎شود. و وقتی هم فكر كردند كه دیگر آخر خط است، جلوتر نمی‎روند و فقط در آن تنوع ایجاد می‎كنند و به جای رشد كمالی و عمودی، رشد سطحی و افقی پیدا می‎كنند. وقتی هم این اتفاق افتاد تنوع در عزاداری‎ها روز به روز بیشتر می‎شود .

حال كه ما مجالس عزاداری بر پا می‎كنیم هدفمان از این مجالس باید یاری كردن امام حسین علیه‎السلام در راهی كه او شروع كرده بود، باشد. هدف از عزاداری باید كمك به تحقق بخشیدن اهداف و اندیشه‎های امام حسین علیه السلام باشد.

قبلاً به سینه می‎زدند، حالا به پا می‎زنند، قبلاً با لباس سینه می‎زدند، حالا لخت می‎شوند، قبلاً با دست سینه می‎زدند حالا می‎خواهند تیغ‎زنی و قمه‎زنی كنند .

عزاداری وقتی خودش هدف شد، دیگر چیزی گفته نمی‎شود كه دانسته شود بلكه گفته می‎شود كه گریانده شود. دیگر آنچه گفته می‎شود انسان‎ها را به فكر فرو نمی‎برد بلكه احساسات را برمی‎انگیزاند . دیگر نمی‎گویند چرا امام حسین علیه السلام كشته شد بلكه می‎گویند چگونه كشته شد. دیگر صحبتی از امام قبل از تاسوعا و عاشورا نیست .

وقتی عزاداری خودش هدف شد، دیگر از این كه هدف امام حسین علیه السلام چه بود، چه چیزهایی گفت، چگونه عمل كرد ... بحثی به میان نمی‎آید. دیگر توی عزاداری‎ها از این كه یاران امام حسین علیه‎السلام چگونه آمدند و چگونه انتخاب كردند بحثی نمی‎شود بلكه صحبت از چگونه كشتنشان است. حرّ چگونه كشته شد، جون چگونه كشته شد، حضرت علی اكبر و حضرت ابوالفضل چگونه كشته شدند، حضرت علی اصغر چگونه كشته شد .

وقتی هدف عزاداری گم شد، به تبع آن محتوا نیز تغییر می‎كند و به تبع آن هم شكل عزاداری هم تغییر می‎كند. عزاداری چشم گیرتر اما بی محتواتر می‎شود. عَلَم‎ها و پرچم‎ها زیاد می شود، طبل‎ها و سنج‎ها زیاد می‎شود، شورها و بر سر و سینه زدن‎ها زیاد می‎شود، تیغ‎زدن‎ها و قمه‎زدن‎ها زیاد می‎شود، قلاده به گردن می‎آویزند و عو عو می‎كنند، در كربلا و به سمت حرم سینه‎خیز می‎روند، و ده‎ها نوع عمل دیگر .

در عزاداری برای عزاداری، بحث مهم فقط برانگیختن احساسات صرفاً حزن آلود است. دیگر از این كه حضرت زینب علیها السلام چگونه پایمردی كرد و چگونه در كوفه و شام خطبه خواند و چه‎ حرف‎هایی فرمود چیزی گفته نمی‎شود، بلكه اینگونه گفته می‎شود كه قدش خمیده شد و مثل پیرزن‎ها راه می‎رفت .

در عزاداری برای عزاداری، اندیشه به بحث گذاشته نمی‎شود، جسم و هیكل به نمایش گذاشته می‎شود، قد و هیكل، موها و بازوها، چشم‎ها و ابروان توصیف می‎شوند. این است خطر مهم كه امروزه عزاداری ما به آن گرفتار شده است یعنی بی هدف شدن عزاداری. میلیون‎ها تومان خرج می‎شود، ساعت‎ها وقت گذاشته می‎شود اما بهره اندكی نصیب می‎شود و حتی در برخی از این عزاداری‎ها چیرهای ضد دینی از آنها بیرون می‎آید .

بنابراین عزاداری مقدمه رسیدن به یك هدف برتر و متعالی‎ است. برپایی عزاداری، مقدمه یاری كردن امام حسین علیه السلام است. اما خیلی اتفاق می‎افتد كه فلسفه عزاداری فراموش می‎شود و عزاداری از مقدمه بودن به هدف بودن تبدیل می‎شود. یعنی عزاداری فی نفسه مقدس می‎شود و برپایی آن تبدیل به هدف می‎شود. آن وقت شاهد مراسم عزاداری برای عزاداری هستیم، نه عزاداری برای یاری كردن امام حسین علیه السلام .

2- محتوای عزاداری:

وقتی عزاداری هدفش را گم كرد اولین تأثیرش را در محتوای عزاداری می‎گذارد، بین عزاداری برای یاری كردن امام حسین علیه السلام با عزاداری برای عزاداری خیلی فرق‎هاست. در قسمت قبل به برخی از این تفاوت‎ها اشاره كردیم و در اینجا نیز بیشتر به آن می‎پردازیم. وقتی هدف عزاداری گم شود و عزاداری از مقدمه بودن به هدف بودن ارتقا پیدا كرد، آنچه كه رخ می‎دهد متأسفانه خیلی دردآور و مایه تأسف است. عزاداران فكر می‎كنند اگر به مجالس حسینی بروند و اشكی بریزند و سینه‎ای بزنند و دسته‎ای راه بیندازند یا قمه‎زنی كنند دیگر كار تمام شده است. اینها به محض اتمام زمان عزاداری، كار و وظیفه دیگری برای خود قائل نیستند و خیلی راحت زندگی عادی‎اشان را شروع می‎كنند و اصلاً یادشان می‎رود كه اینها صدها بار حسین حسین گفته‎اند.

اما كجا این "حسین حسین" گفتن یادشان می‎رود؟

اینها متأسفانه خیلی‎هاشان به مسائل اجتماعی جامعه توجهی نمی‎كنند. به آنچه كه در اطرافشان اتفاق می‎افتد لحظه‎ای تأمل نمی‎كنند. با این كه سیره و روحیه امام حسین علیه السلام اصلاحگری، روشنگری و بهبود امور بود این روحیه به عزاداران منتقل نمی‎شود. چرا كه در فلسفه عزاداری برای عزاداری حداكثر چیزی كه تسلی دل ائمه علیهم السلام است گریه كردن و بر سر و سینه زدن است اما در عزاداری برای یاری كردن امام حسین علیه السلام آنچه تسلای دل نه تنها ائمه علیهم السلام؛ بلكه خداوند و تمامی پیامبران از آدم تا خاتم است، تلاش در تحقق بخشیدن هدفی از اهداف امام حسین علیه السلام است .

زمانی كه عزاداری تمام می‎شود و می‎بینند كه فساد در جامعه همچنان رو به گسترش است تأملی در خویش نمی‎كنند كه آیا اینها به ما ربطی دارد یا خیر؟ در مقابل خیلی چیزها ساكت هستند و اینها كه ده روز یا دو ماه عزاداری كرده‎اند قبل و بعدشان با هم فرقی نكرده است. و حتی می‎بینیم جامعه نیز فرقی نكرده است. آخر باید فرقی باشد بین كسی كه "حسین حسین" می‎گوید و كسی كه نمی‎گوید. اینها متأسفانه خیلی‎هاشان به مسائل اجتماعی جامعه توجهی نمی‎كنند. به آنچه كه در اطرافشان اتفاق می‎افتد لحظه‎ای تأمل نمی‎كنند. با این كه سیره و روحیه امام حسین علیه السلام اصلاحگری، روشنگری و بهبود امور بود این روحیه به عزاداران منتقل نمی‎شود. چرا كه در فلسفه عزاداری برای عزاداری حداكثر چیزی كه تسلی دل ائمه علیهم السلام است گریه كردن و بر سر و سینه زدن است اما در عزاداری برای یاری كردن امام حسین علیه السلام آنچه تسلای دل نه تنها ائمه علیهم السلام؛ بلكه خداوند و تمامی پیامبران از آدم تا خاتم است، تلاش در تحقق بخشیدن هدفی از اهداف امام حسین علیه السلام است .

خطر مهم اینست كه عزاداران فكر می‎كنند آخر خط همین جاست، چون عزاداری خودش تبدیل به هدف شده است لذا پرداختن به عزاداری آخر خط تلقی می‎شود. و وقتی هم فكر كردند كه دیگر آخر خط است، جلوتر نمی‎روند و فقط در آن تنوع ایجاد می‎كنند و به جای رشد كمالی و عمودی، رشد سطحی و افقی پیدا می‎كنند. وقتی هم این اتفاق افتاد تنوع در عزاداری‎ها روز به روز بیشتر می‎شود . قبلاً به سینه می‎زدند، حالا به پا می‎زنند، قبلاً با لباس سینه می‎زدند، حالا لخت می‎شوند، قبلاً با دست سینه می‎زدند حالا می‎خواهند تیغ‎زنی و قمه‎زنی كنند .

در عزاداری برای عزاداری، تربیت عزاداران بر این مبنا استوار است كه چگونه شور بگیرند . چگونه به سر و سینه بزنند. چگونه همخوانی و همراهی كنند. اما در عزاداری برای یاری كردن امام حسین علیه‎السلام، انسان‎های حماسی، بصیر، جامعه‎شناس و جهان‎شناس و دین‎شناس و زمان‎شناس تربیت می‎شوند كه بتوانند امروز منشأ اثر شوند .

در عزاداری برای عزاداری، از منافع و روش‎های قمه‎زنی خیلی بحث می‎شود اما در عزاداری برای یاری كردن امام حسین علیه السلام به جای این كه توصیه كنند كه چگونه قمه را بر سر زنند، ساعت‎ها مطلب از اندیشه‎های امام حسین علیه السلام گفته می‎شود كه تا شاید اینها به مغز فرو رود و در دل جای گیرد. آنچه كه امام حسین علیه السلام می‎خواهد، یافتن و تربیت شدن كسانی است كه اندیشه او را بگیرند و در دنیای امروز به كار گیرند .

عزاداری امام حسین

3- شكل عزاداری:

وقتی هدف عزاداری گم شد، به تبع آن محتوا نیز تغییر می‎كند و به تبع آن هم شكل عزاداری هم تغییر می‎كند. عزاداری چشم گیرتر اما بی محتواتر می‎شود. عَلَم‎ها و پرچم‎ها زیاد می شود، طبل‎ها و سنج‎ها زیاد می‎شود، شورها و بر سر و سینه زدن‎ها زیاد می‎شود، تیغ‎زدن‎ها و قمه‎زدن‎ها زیاد می‎شود، قلاده به گردن می‎آویزند و عو عو می‎كنند، در كربلا و به سمت حرم سینه‎خیز می‎روند، و ده‎ها نوع عمل دیگر .

عزاداری وقتی خودش هدف شد، دیگر چیزی گفته نمی‎شود كه دانسته شود بلكه گفته می‎شود كه گریانده شود. دیگر آنچه گفته می‎شود انسان‎ها را به فكر فرو نمی‎برد بلكه احساسات را برمی‎انگیزاند . دیگر نمی‎گویند چرا امام حسین علیه السلام كشته شد بلكه می‎گویند چگونه كشته شد. دیگر صحبتی از امام قبل از تاسوعا و عاشورا نیست .

در عزاداری برای عزاداری‎، چون آخر خط ، خود عزاداری است، تنوع به اوج خود می‎رسد، چرا كه آخر خط همین جاست و هر كاری كه می‎شود باید انجام داد. این نوع عزاداری چون مرحله بعدی ندارد و كاری نیست كه بعداً بشود انجام داد، همه تلاش‎ها و فكرها برای تنوع بخشیدن به آن صورت می‎گیرد .

اما در عزاداری برای یاری كردن امام حسین علیه السلام شكل عزاداری بسیار ساده، متین و آرام است. فرد شاید یك ساعتی بیشتر در مجلس روضه ننشیند، اما می‎داند كه اگر بخواهد حسینی باشد خیلی كارها باید بكند. او چون جهان‎شناس و زمان‎شناس است با نگاهی به اینترنت و ماهواره‎ها و رسانه‎ها و وضعیت فكری مردم جهان امروز در فكر این است كه:

1- اگر امام حسین علیه السلام در دنیای امروز ما بود به چه مسائل و كارهایی می‎پرداخت .

2- چگونه می‎شود اندیشه‎های امام حسین علیه السلام را در جهان امروز پیاده كرد.

پاسخ دادن به سوالات فوق از دل ساعت‎ها به سر و سینه زدن و زنجیرزدن و قمه‎زدن به هیچ وجه بیرون نمی‎آید، بلكه ماه‎ها مطالعه و تحقیق و پی‎گیری و تلاش و جهاد لازم است .

وقتی عزاداری خودش هدف شد، دیگر از این كه هدف امام حسین علیه السلام چه بود، چه چیزهایی گفت، چگونه عمل كرد ... بحثی به میان نمی‎آید. دیگر توی عزاداری‎ها از این كه یاران امام حسین علیه‎السلام چگونه آمدند و چگونه انتخاب كردند بحثی نمی‎شود بلكه صحبت از چگونه كشتنشان است. حرّ چگونه كشته شد، جون چگونه كشته شد، حضرت علی اكبر و حضرت ابوالفضل چگونه كشته شدند، حضرت علی اصغر چگونه كشته شد .

در عزاداری برای عزاداری، بحث مهم فقط برانگیختن احساسات صرفاً حزن آلود است. دیگر از این كه حضرت زینب علیها السلام چگونه پایمردی كرد و چگونه در كوفه و شام خطبه خواند و چه‎ حرف‎هایی فرمود چیزی گفته نمی‎شود، بلكه اینگونه گفته می‎شود كه قدش خمیده شد و مثل پیرزن‎ها راه می‎رفت .

در عزاداری برای عزاداری زمان عزاداری ده روز اول محرم است و ده روز آخر صفر، اما در عزاداری برای یاری كردن امام حسین علیه السلام همه روزهای سال جزو ایام عزاداری است. چرا كه آنقدر كار به زمین گذاشته شده هست و آنقدر تلاش و پیگیری برای تحقق اهداف امام حسین علیه السلام لازم است كه همه اوقات سال را پر خواهد كرد.

خلاصه و نتیجه‎گیری:

عزاداری ناب حسینی ضمن این كه وسعت و پهنای زیادتر و خیلی بیشتری از عزاداری رایج دارد اما حد و حصرهای بسیار فراوانی هم دارد. اگر هدف ترویج فرهنگ و مكتب امام حسین علیه السلام است خیلی از معیارها را باید رعایت كرد، اما اگر صرفا مجلس‎آرایی و دسته راه انداختن و از این قبیل حرف‎هاست، ما هم بحث خاصی روی آن نداریم .

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.