تبیان، دستیار زندگی
در نظام اسلامی که اکثریت مردم پیرو قوانین اسلامند، باید کسی که در رأس نظام است فقیه جامع الشرایط باشد یعنی آگاهی او از منابع قانون اسلامی به حدی باشد که خودش بتواند قوانین و مقررات را «اجتهاد» کند نه اینکه فقط آگاه از قوانین اسلامی باشد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ولایت فقیه و غیر مسلمانان

ولایت

چگونه می توان نظریه ولایت فقیه را برای افراد غیر مسلمان توجیه کرد؟

همانگونه که از سوال روشن است تبیین ولایت فقیه برای مسلمانی که عقاید و ارزش های اسلامی را پذیرفته، کار آسانی است، ولی اگر خواستیم این نظریه را برای غیر مسلمانان توجیه کنیم، این کار با کار قبلی متفاوت خواهد بود.

پس از پیروزی انقلاب، مسائل انقلاب اسلامی در سطح گسترده ای در رسانه های مختلف جهانی مورد توجه قرار گرفت. یکی از مسائل اختصاصی نظام اسلامی، مساله ولایت فقیه است. دشمنان چون به اهمیت مساله پی برده بودند تلاش گسترده ای را برای مشوّش کردن اذهان نسبت به این مساله آغاز کردند. هر کس اندک توجهی به نوشته ها و گفته های آنان در این زمینه بکند؛ انواع اتهامات و بدگویی ها را در آن ها خواهد دید.

با توجه به تلاش دشمنان در جهت تخریب این امر مهم از یک سو و با عنایت به درخواست جدی حقیقت جویان در کشورهای غیراسلامی نسبت به کشف و فهم این امر از سوی دیگر باید مبلّغان مسلمان توجیه مقبولی از نظریه ولایت فقیه ارایه کنند، تا جلوی تبلیغات مسموم دشمنان گرفته شود و عطش جویندگان حقیقت نیز سیراب گردد. در اینجا قصد ما این است که توجیهی ساده از این نظریه ارائه کنیم.

در نظام اسلامی که اکثریت مردم پیرو قوانین اسلامند، باید کسی که در رأس نظام است فقیه جامع الشرایط باشد یعنی آگاهی او از منابع قانون اسلامی به حدی باشد که خودش بتواند قوانین و مقررات را «اجتهاد» کند نه اینکه فقط آگاه از قوانین اسلامی باشد

لازمه مسلمان بودن

می توان به هر انسان- خواه مسلمان یا غیرمسلمان- گفت: ما مردمی هستیم که دین خاصی را پذیرا شده ایم. این دین مجموعه ای از عقاید و ارزش ها را به ما ارائه می دهد. اعتقاد ما این است که اسلام فقط بیان کننده یک سری عبادات نیست. بلکه دین جامعی است که درباره قضاوت بین مردم، چگونگی برخورد با مجرمان و تبهکاران، انجام معاملات، چگونگی برخورد با غیر مسلمان ها، آداب تعلیم و تعلم ، احکام و قوانینی دارد. بنابراین، ضرورت دارد که در تمام زمینه ها از قوانین دینی پیروی کنیم. قانونی معتبر و لازم الاجراست که بی واسطه یا باواسطه به منابع دینی برسد. مثلاً اگر مسلمانی بخواهد غذای جدیدی را در برنامه غذایی اش بگنجاند، ابتدا لازم است جنبه حلال و حرام بودن آن را مورد بررسی قرار دهد. مسلمان حقیقی کسی است که در هر کاری توجه به برنامه و قانون شرع داشته باشد و به هر اندازه ای این توجه کم باشد، از دایره اسلام واقعی به دور است.

شرایط ولی فقیه

1- از آن رو که رئیس حکومت کسی است که باید قوانین آن حکومت را بهتر از دیگران حفظ کند و بر اجرای کامل آن ها نظارت داشته باشد، لازم است که او آشنایی کامل به قوانین داشته باشد. در نظام اسلامی که اکثریت مردم پیرو قوانین اسلامند، باید کسی که در رأس نظام است فقیه جامع الشرایط باشد یعنی آگاهی او از منابع قانون اسلامی به حدی باشد که خودش بتواند قوانین و مقررات را «اجتهاد» کند نه اینکه فقط آگاه از قوانین اسلامی باشد. زیرا غیر مجتهد هم ممکن است آگاه از قوانین باشد ولی چون این آگاهی اش از راه تقلید حاصل شده است، نمی تواند حاکم شرعی باشد.

مسلمان حقیقی کسی است که در هر کاری توجه به برنامه و قانون شرع داشته باشد و به هر اندازه ای این توجه کم باشد، از دایره اسلام واقعی به دور است

2- از سوی دیگر باید حاکم و رهبر اسلامی از تقوای لازم برخوردار باشد تا شهروندان نسبت به کارها و تصمیم هایش مطمئن باشند، و بدانند به هیچ وجه خیانتی صورت نخواهد گرفت.

3- حاکم اسلامی باید از مدیریت بالایی برخوردار باشد- البته این شرط برای هر حاکمی چه اسلامی و چه غیراسلامی ضروری است- تا بتواند جامعه را در راه رسیدن به اهداف مقدس و عالیه اش رهنمون سازد.

به نظر می آید در صورت پذیرش مقدمات مزبور، نظریه ولایت فقیه، نظریه ای مقبول و آسان است. لکن کسانی بدون تبیین این مقدمات وارد بحث «ولایت فقیه» می شوند. در نتیجه این نظریه یا هم چنان نامعلوم باقی می ماند و یا به صورت نادرستی تصویر می شود.

بخش اعتقادات شیعه تبیان


منبع :

آیه الله محمد تقی مصباح یزدی ، مشکاه هدایت ، ص 90-92

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.