تبیان، دستیار زندگی
وظیفه بزرگ امر به معروف و نهی از منکر، دو شرط اساسی دارد. یکی از آنها رشد آگاهی و بصیرت است... [متأسفانه] تا حالا که امر به معروف و نهی از منکرهای ما در اطراف دگمه ی لباس و بند کفش مردم بوده است؛ در حول و حوش موی سر و دوخت لباس مردم بوده است! ... بهتر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بصیرت لازمه امر به معروف و نهی از منکر


کسی خلیف مسلمین شده  که علناً شراب می نوشد، علناً سگ بازی می کند، بوزینه بازی می کند، هر فسقی را انجام می دهد، و حتی آنها در تغییر خودشان گفتند با مادر خود زنا می کند با محارم خود زنا می کند تازه پیش بینی اباعبدالله را فهمیدند که حسین از روز اول اینها را می دانست که قیام کرد و این بیداری ها نتیجه قیام او بود و همین قیام بود که حکومت آن ها رو به نیستی برد


تقلید در کاریهای دینی

وظیفه بزرگ امر به معروف و نهی از منکر، دو شرط اساسی دارد. یکی از آنها رشد آگاهی و بصیرت است... [متأسفانه] تا حالا که امر به معروف و نهی از منکرهای ما در اطراف دگمه ی لباس و بند کفش مردم بوده است؛ در حول و حوش موی سر و دوخت لباس مردم بوده است!

... بهتر اینکه ما جاهل ها امر به معروف و نهی از منکر نکنیم، چه منکرها که به نام امر به معروف و نهی از منکر بوجود نیامد! آگاهی و بصیرت می خواهد، ... دانایی، روانشناسی و جامعه شناسی می خواهد تا انسان بفهمد که چگونه امر به معروف و نهی از منکر کند، یعنی راه معروف را تشخیص بدهد، ... ریشه ی منکر را بدعت بیاورد، از کجا  آن منکر سرچشمه می گیرد، لهذا ائمه دین فرموده اند: جاهل بهتر است امر به معروف و نهی از منکر نکند. ... چون جاهل هنگامی که امر به معروف و نهی از منکر می کند، می خواهد، بهتر کند بدتر می کند». (همان – ص 224)

جاهل چه کند؟

شاید کسی بگوید: "ما جاهلیم، پس امر به معروف و نهی از منکر از ما ساقط شد! جواب شما را داده اند قرآن می فرماید:

"از یکی از معصومین می پرسند، بعضی از مردم جاهلند، در روز قیامت با اینها چگونه عمل می شود؟ می فرماید: در آن روز عالمی را می آورند که عمل نکرده است، می گویند چرا عمل نکردی؟ جواب ندارد، باید به سرنوشت ننگین و سهمگین خود دچار شود شخصی را می آورند و می گویند: تو چرا عمل نکردی؟ می گوید: نهی داشتم، نمی فهمیدم! می گویند: هلاّ تَعلَّمتَ (امالی مفید ص 228) نمی دانم، نمی فهمم هم عذر شد؟ خدا عقل را برای چه آفریده است؟ برای اینکه بفهمی، موشکافی کنی، بروی کاوش کنی، تحقیق کنی، تو باید از آن کسانی باشی که نه تنها اوضاع زمان خود را درک بکنی، بلکه باید آینده را هم بفهمی و درک بکنی. ... باید آنچنان جامعه شناس باشند که مصائبی را که در آینده می خواهد پیش بیاید، تشخیص بدهند و بفهمند که در پنجاه سال بعد چنین خواهد شد.» (همان – ص 225)

بصیرت و روشن بینی امام(ع)

«یکی از چیزهایی که به نهضت حسین بن علی(ع) ارزش زیاد می دهد، روشن بینی است، یعنی حسین(ع) در آن روز چیزهایی را در خشت خام دید که دیگران در آینده هم نمی دیدند.

«یکی از درجات و مراتب امر به معروف و نهی از منکر و در واقع یکی از اقسام تنبیه که در مواردی باید اجرا شود این است که شما نسبت به او سردی نشان دهید، بی اعتنایی کنید و آن صمیمیتی را که سابقاً به او نشان می دادید بعد از این نشان ندهید. این خود نوعی تنبیه است .

... حسین بن علی در مدینه قیام می کند، بیعت نمی کند و به مکه می رود، بعد آن جریان پیش می آید تا شهید می شود. تازه عامّه مردم مدینه چشم هایشان را می مالند که چرا حسین بن علی شهید شد؟ برویم شام مرکز خلافت را ببینیم قضیه از چه قرار بوده یک هیئت هفت هشت نفری را مأمور این کار می کنند. می روند به شام، مدتی در آنجا می مانند، تحقیق می کنند، حتی با خلیفه ملاقات می کنند، اوضاع و احوال را کامل می بینند و برمی گردند. وقتی مردم از آنها می پرسند قضیه از چه قرار بود، می گویند، بپرسید که ما در مدتی که در شام بودیم می ترسیدیم که از آسمان سنگ ببارد و ما هم از بین برویم. ... گفتند مگر چه قضیه ای بود؟ گفتند: همینقدر به شما بگوییم که ما از نزد کسی آمده ایم که علناً شراب می نوشد، علناً سگ بازی می کند، بوزینه بازی می کند، هر فسقی را انجام می دهد، و حتی آنها در تغییر خودشان گفتند با  مادر خود زنا می کند با محارم خود زنا می کند تازه پیش بینی اباعبدالله را فهمیدند که حسین از روز اول اینها را می دانست.» (همان – ص 225 و 226)

سقوط بنی امیه، پیش بینی دیگر امام(ع)

تقلید در کاریهای دینی

اباعبدالله(ع) «در عاشورا هم فرمود که اینها مرا خواهند کشت، اما من امروز به شما می گویم که بعد از کشتن، من اینها دیگر نخواهند توانست به حکومت خودشان ادامه دهند، ... حکومت بنی امیه بعد از قضیه کربلا دائماً متزلزل بود.»(همان – ص 226)

اختلاف در میان بنی امیه

«ابن زیاد با آن شقاوت، برادری دارد به نام عثمان بن زیاد، عثمان آمد به برادرش گفت برادر! من دلم می خواست تمام اولاد زیاد به فقر و ذلت و نکبت و بدبختی دچار می شدند و چنین جنایتی در خاندان ما پیدا نمی شد. مادرش مرجانه یک زن بدکاره است. وقتی که پسرش چنین کاری را کرد، به او گفت پسرم این کار را کردی ولی بدان که دیگر بویی از بهشت به مشامت نخواهد رسید. مروان حَکَم، آن شقّی ازل و ابد، برادری دارد به نام یحیی بن حکم، یحیی در مجلس یزید به عنوان یک معترض از جا بلند شد، گفت: سبحان الله! اولاد سمیه (یعنی اولاد مادر زیاد)، دختران سمیّه باید محرم باشند ولی آل پیغمبر را تو به  این وضع در این مجلس حاضر کرده ای؟! آری، ندای حسینی از درون خانه ی اینها بلند شد. داستان هند، زن یزید را هم شنیده اید که از اندرون خانه ی  یزید حرکت کرد و به عنوان یک معترض به وضع موجود به سوی او آمد و یزید مجبور شد اصلاً تکذیب کند، بگوید اصلاً من راضی به این کار نبودم، این کار را من نکردم، عبیدالله زیاد از پیش خود کرد.» (همان – ص 226)

معاویة بن یزید علیه پدرش

«آخرین پیش بینی امام حسین(ع) این بود: یزید آن دو سال بعد را با یک نکبتی حکومت می کند و بعد می میرد. پسر معاویه بن یزید – که خلیفه و ولیعهد اوست و معاویه این اوضاع را برای اینها تأسیس کرده بود – بعد از چهل روز رفت بالای منبر و گفت :ایّها الناس جّد من معاویه با علی بن ابیطالب جنگید و حق با علی بود نه با جدّ من، پدرم یزید با حسین بن علی جنگید و حق با حسین بود نه با پدرم، و من از این پدر بیزاری می جویم. من خودم را شایسته ی خلافت نمی دانم و برای اینکه مثل گناهانی که جدّ و پدرم مرتکب شدند مرتکب نشوم، اعلام می کنم که از خلافت کناره گیری می کنم. کنار رفت، این نیروی حسین بن علی(ع) بود، نیروی حقیقت بود. در دوست و دشمن اثر گذاشت.» (همان – ص 227)

ابن زیاد با آن شقاوت، برادری دارد به نام عثمان بن زیاد، عثمان آمد به برادرش گفت برادر! من دلم می خواست تمام اولاد زیاد به فقر و ذلت و نکبت و بدبختی دچار می شدند و چنین جنایتی در خاندان ما پیدا نمی شد. مادرش مرجانه یک زن بدکاره است. وقتی که پسرش چنین کاری را کرد، به او گفت پسرم این کار را کردی ولی بدان که دیگر بویی از بهشت به مشامت نخواهد رسید.

مراحل امر به معروف و نهی از منکر

برای مؤثر واقع شدن امر به معروف و نهی از منکر، علاوه بر آنچه در مطالب پیشین درخصوص مؤلفه های آمر به معروف و ناهی از منکر گفته شد، عنایت به مراحل امر به معروف و نهی از منکر که ذیلاً به طور اختصار مورد اشاره واقع می شود، از اهمیت و ضرورت بسیار بالایی برخوردار می باشد.

1- مرحله تنفر و انزجار، یعنی شخص باید از منکر تنفیر و انزجار داشته باشد و نیز از فرد فاسد و منحرف هَجر و اِعراض نماید»، یعنی وقتی فرد یا افرادی را می بینید که مرتکب منکراتی می شوند... به عنوان مبارزه با او (نه مبارزه با شخص بلکه مبارزه با کار زشت او) و برای اینکه او را از کار زشتش باز دارید، از او اعراض می کنید وی را مورد هجر قرار می دهید، یعنی با او قطع رابطه می کنید...

تقلید در کاریهای دینی

بنابراین «یکی از درجات و مراتب امر به معروف و نهی از منکر و در واقع یکی از اقسام تنبیه که در مواردی باید اجرا شود این است که شما نسبت به او سردی نشان دهید، بی اعتنایی کنید و آن صمیمیتی را که سابقاً به او نشان می دادید بعد از این نشان ندهید. این خود نوعی تنبیه است». (همان ص 230 – 231) البته این مرحله باید به گونه ای عمل شود که تأثیر گذار باشد و به نوعی تنبیه محسوب شود.

2- مرحله زبان « مرحله دومی که علما و دانشمندان برای نهی از منکر ذکر کرده اند مرحله زبان است، مرحله پند و نصیحت و ارشاد است... [فردی که] با کمال مهربانی با او [کسی که دچار منکری شده] صحبت، موضوع را با او در میان بگذارد، معایب و مفاسد را برای او تشریح کند تا آگاه شود و باز گردد و این مرحله نیز یک درجه از نهی از منکر (همان – ص 232)

3- مرحله ی عمل – مرحله سوم، مرحله عمل است ... «علی(ع) درباره پیغمبر اکرم این تعبیر را می کند «طبیبُ دَوّارٌ بِطِبِّه، قد اَحکَمَ مَراهِمَةُ و اَحمَی مَواسِمَهُ» (نهج البلاغه خطبه 107)

می فرماید: او طبیب بوده پزشکی بود که بیمارها و بیماری ها را معالجه می کرد. بعد به اعمال اطبّاء تشبیه می کند که اطبّا: هم مرهم می نهند و هم جراحی و داغ کن.» (همان ص 242) یعنی هم مهربانی و لطف داشت (مرهم) هم سختی و صلابت (داغ) البته در برابر کسانی که علیه مقدسات وارد عمل می شدند نه آنانکه به مشخص ان حضرت بی اعتنایی یا بی احترامی می کردند.

شیوه های امر به معروف و نهی از منکر

«هر یک از امر به معروف لفظی و امر به معروف عملی به دو طریق است: مستقیم و غیرمستقیم . گاهی که می خواهید امر به معروف یا نهی از منکر کنید، مستقیم وارد می شوید، حرف را مستقیم می زنید... مثلاً می گویید: من از جنابعالی خواهش می کنم فلان کار را انجام دهید. ولی یک وقت هم به طور غیرمستقیم به او تفهیم می کنید که البته موثرتر و مفیدتر است یعنی بدون اینکه او بفهمد که شما دارید با او حرف می زنید، از کسی که فلان کار را کرده است تعریف می کنید، کار او را توجیه و تشریح می کنید. می گویید: فلان کس در فلان مورد چنین عمل کرده، این طور رفتار کرده و...  تا او بداند و بفهمد. این، بهتر در او اثر می گذارد کما اینکه عمل هم بطور غیرمستقیم مؤثرتر است.» (همان – ص 234)

سید صالح زاهدی

گروه دین و اندیشه تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.