تبیان، دستیار زندگی
اما بعضی مواقع، حقیقت ماجرا، سراب و دروغ است، هر چند که ظاهرش زیبا باشد که به آن مزخرف می گوییم و قرآن نیز برای گفته های بیهوده و باطل، این کلمه را استفاده کرده است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

احکام حجاب برتر!

زخرف به معنای طلا و شی زیبا است، همان گونه که در آیه ذیل به کار برده شده است:«أوْ یَكُونَ لَكَ بَیْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ[اسراء/۹۳] یا براى تو خانه اى پر نقش و نگار از طلا باشد.»

فرآوری: حجت الاسلام تیموری - بخش احکام اسلامی تبیان

چادر، پوشش، حجاب

اما بعضی مواقع، حقیقت ماجرا، سراب و دروغ است، هر چند که ظاهرش زیبا باشد که به آن مزخرف می گوییم و قرآن نیز برای گفته های بیهوده و باطل، این کلمه را استفاده کرده است:

«شَیاطینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ یُوحی بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً[انعام/۱۱۲] شیاطین انس و جنّ قرار دادیم آنها بطور سرى (و درگوشى) سخنان فریبنده و بى اساس (براى اغفال مردم) به یكدیگر مى گفتند.»قاموس قرآن در توضیح این آیه می نویسد: بعضى قول باطل و ظاهر الصدق را براى فریب القا میكند. آن بمعنى مفعول (مزخرف) است. (قاموس قرآن، ج ۳، ص ۱۵۹)

«أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ[رعد/۲۸] آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرامش مى یابد!»

یا آنکه بی خبری و بیهودگی و غرق شدن در اشتغالات پست حیوانی، انسان را به آرامش می رساند؟ اگر آرامش در غفلت معنا می یابد، چرا درجه های قوی تر این غفلت مثل دائم الخمر بودن و سرمستی کردن، یا استفاده از روانگردان ها یا نئشگی اعتیاد را عامل اصلی آرامش ندانیم؟

آیا جامعه آن روز رنگ آرامش و خوشی را می بیند که با رعایت اعتدال غریزه جنسی و دوری از تنوع طلبی ها،

کانون خانواده ها، مستحکم شده و افراد در محیطی آرام زندگی کنند؟

یا آنکه آرامش در مسابقه جلوه گری است تا آن جا که رتبه نخست جراحی بینی در دنیا را کسب کنیم و در صدر مصرف کنندگان لوازم آرایشی باشیم؟

اگر دغدغه زنان جامعه را به جلوه گری در جامعه فرو بکاهیم، آن وقت آنان که توانایی مالی استفاده از انواع مدها، عطرهای گران بها، آرایش های آن چنانی و انواع جراحی ها و ... را ندارند، به چه ورطه ای فرو خواهند رفت؟ آنان که بالا رفتن سن شان از زیبایی های ظاهرشان کاسته است، چگونه درمان شوند؟ و آنان که مادر زادی بهره کمتری از زیبایی داشته اند، چه کنند و ...

اگر دغدغه زنان جامعه را به جلوه گری در جامعه فرو بکاهیم، آن وقت آنان که توانایی مالی استفاده از انواع مدها، عطرهای گران بها، آرایش های آن چنانی و انواع جراحی ها و ... را ندارند، به چه ورطه ای فرو خواهند رفت؟ آنان که بالا رفتن سن شان از زیبایی های ظاهرشان کاسته است، چگونه درمان شوند؟ و آنان که مادر زادی بهره کمتری از زیبایی داشته اند، چه کنند و ...

و حتی آنان که زیباترین بوده اند و تمام مدها و آرایش ها و ... در اختیارشان بوده، به پوچی نخواهند رسید؟ و آیا رقاصه ها و خواننده هایی که متحول شده و به اسلام و حجاب روی آورده اند، نمونه هایی نیستند تا نشان دهند که رسیدن به اوج قله این مساله نیز، دردی را دوا نخواهد کرد؟

در جامعه ای که دغدغه زنان، جلوه گری در خیابان است، مردان چه وضع و حالی خواهند داشت که زنان را با صد جلوه در خیابان دیده اند و همسر خویش را  معادل آن همه رنگ و لعاب خیابان ها نمی یابند؟

و آنگاه دومینوی فساد و ابتذال تا کجا پیش خواهد رفت که خانواده ها، با تنوع طلبی ها، نابود شوند و نسل های جدید در محیطی ناآرام رشد کنند و رقابتی سخت و طاقت فرسا برای زنده ماندن و زندگی کردن به هر قیمتی شکل گیرد!

غرضم بررسی رنگ چادر نیست که چادر می تواند غیر مشکی باشد، کما اینکه مشکی نیز می تواند مد و شیک باشد، کما اینکه رنگ کت و شلوارها و لباس های مجلسی زنانه می شود.

غرضم بررسی ریشه این سخنان است که در صددند یکی پس از دیگری، به قول خود تابوهای جامعه ما را بشکنند. و ما را از مسیر سالم انسانی خویش جدا کنند و به کاروان غربیان ملحق گردانند. که اگر چه روزها و دقایقی، رنگ و لعابش، ساده انگاران و سطحی بینان را اغوا می کند، اما به زودی چهره کریه خود را در آمار فرزندان نامشروع، خانواده های تک والدینی، طلاق های بسیار، نبودن پیوندهای فامیلی و خانوادگی، و عدم پشتیبانی از یکدیگر در مواقع حساس نشان می دهد.

چادر قبل از اسلام:

در برخی آثار برجای مانده از دوره هخامنشی ، همچون نقش برجسته ای در اِرگلی (در شمال غربی آناطولی )، نقش پارچه ای در پازیریک و نیز در نقش برخی مُهرهای یونانی ایرانی ، پوشش هایی شبیه چادر امروزی دیده می شود.
برخی مجسمه های بر جای مانده از دوره اشکانی ، زنان را در پوششی شبیه چادر، که بر روی عمامه ای قرار گرفته است ، نشان می دهد، ضیاءپورپوشش سر زنان در تصاویر منقوش بر یک بشقاب نقره ای ساسانی را نیز چادر خوانده است.

چادر بعد از اسلام:


چادر که در دوره اسلامی صرفاً نمونه ای از چندگونه پوشاک بود که برای انطباق با معیارهای پوشش اسلامی به کار می رفت ، هیچ گاه دارای کارکرد، شکل ، دوخت ، اندازه و حتی رنگ واحدی نبوده است، بر پایه شواهد ادبی ، در ایرانِ قبل و بعد از اسلام ، چادر هم برای پوشاندن روی یا سر به کار می رفت و هم پوشش سرتا پا بود.
رنگ چادر[ویرایش]
در انتخاب رنگ چادر، سلیقه زنان ، که خود متأثر از سن آنها بود، در کنار جایگاه طبقاتی آنان ، دخالت داشت، مثلاً، زنان مصری در سال های حِبره ابریشمین سیاه و دختران حبره های سفید می پوشیدند، در ترکیه ، پس از تنظیمات ، با وجود رواج چادرهایی با رنگهای متنوع ، زنان جوان تر بیش تر رنگهای آبی فیروزه ای ، یشمی و بنفش را می پسندیدند.
در ایران دوره قاجار، زنان اشراف اغلب طرفدار چادرهای مشکی یا بنفش و آبی تیره بودند، امروزه ، با اینکه در شهرها، به ویژه شهرهای بزرگ ، رنگ چادر زنان در بیرون از خانه فقط سیاه است ، در مناطق روستایی و شهرهای دارای نمادهای فرهنگ سنّتی ، چادرهای رنگین کمابیش به چشم می خورد، چادر نماز بانوان نیز، چه در شهر چه در روستا، عموماً به رنگهای روشن تر و اغلب سفید است.

دوخت و شکل چادر:

در باره دوخت و شکل چادر به ویژه در دوره های قدیم تر، اطلاع چندانی نداریم .، از برخی اشارات لغت شناسانه حداکثر می توان دریافت که بعضی از انواع چادر یک تکه و برخی دیگر دو تکه بوده است . ، این دوگونگی ، موجب تنوع در نام گذاری می شده است ، چنان که اعراب چادرهای دو تکه را رَیطه و چادرهای یک تکه را مُلاءَه می خواندند.
در عثمانی نیز به چادرهای بدون برش ، جار و به پارچه های برش خورده و سپس دوخته شده ، چارشاف می گفتند، در ترکیه ، در اصل جار رواج داشت و چارشاف را حاجیان عثمانی ، پس از تنظیمات ، با الگوبرداری از چادرهای مصری و ایرانی ، رواج دادند.
در دوره قاجار در ایران چادرهایی به نام چادرْکمری معمول شد که دامنی از قسمت پایین به آن وصل می گشت و کمربندی داشت که آن را از پشت به کمر گره می زدند، این چادرها، که مانند پیراهن از سر پوشیده می شدند، درواقع جای دامنهای بلند و تنبانهای کوتاه را گرفته بودند.
چادر کمری مخصوصِ نماز را، که از زری ، مخمل ، ترمه کشمیری و اطلس بود، با دگمه یا سنجاق به کمر می بستند، به گونه ای که شبیه دامن می شد، این نوع چادر به دو صورت نیم دایره و راسته بود.
نوعی چادر چهارگوش رنگین که به آن هم چادرْ کمر می گویند، در روستای قاسم آباد گیلان رواج دارد، این چادر که حدوداً ۲×۲ متر است ، با کنار هم گذاشتن و دوختن تکه پارچه های سی سانتیمتری تهیه می شود. ، نحوه پوشیدن چادر و میزان پوشش اندام زنان با آن ، متفاوت بود.
گزارش ابن بطوطه از عصر ایلخانان ، در باره زنانِ شیرازی که کاملاً در چادر پوشیده بودند،  قرینه ای است بر اینکه وی احتمالاً در سرزمینهای دیگر پوششی تا بدین حد کامل ندیده بوده است.
گزارشهای برخی سیاحان عصر صفوی و دوره های بعد، مبنی بر وجود چنین پوشش های سراسری در کنار گزارشهایی که از پوشش های دیگر حکایت دارد  نشان دهنده این گونه تفاوتهاست.
این پوششهای غیر سراسری را می توان یکی از ویژگی های چادر پوشیدن ساکنان مناطق روستایی و عشایرنشین به شمار آورد که احتمالاً ناشی از نوع زندگی روستایی بوده است.


منبع:
شهر سوال ، مرکز پاسخگویی به سوالات دینی
ویکی فقه

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.